فواید انار


ادامه نوشته

چرا کشتی های نفت کش را غول پیکر می سازند؟

میدونم بعضی ها شاید بگن ای بابا این ارشمیدس چقدر قسمت داره و شبیه یک سریال داره میشه!اما این قسمت میخواهیم با اصل ارشمیدس خدا حافظی کنیم.

تا به حال دقت کرده اید چرا کشتی های نفت کش و یا ناوهای جنگی را غول پیکر می سازند؟ ویا این که چرا زیر دریایی ها را حدالامکان حجیم نمی سازند؟

چرا ماهی های مرده به روی آب می آیند و ماهی های دیگر در آب شناور هستند؟

بگذارید مطلب را این گونه ادامه دهیم،به نظر شما چه رابطه ای میان حجم و جرم وجود دارد؟

همان طور که میدانیم جرم در دیدگاه کلاسیک (چون در دیدگاه کوانتومی در پاره ای از موارد جرم متغیر است) ثابت است اما حجم یک جسم قابل تغییر می باشد.

خوب دو برگه کاغذ بردارید،یکی از آنها را تا حدامکان مچاله کنید و به شکل یک کره در آورید و دیگر را همانند یک قیف تو خالی یا هر شکل دیگر.به نظر شما حجم کدام یک بیشتر است؟آیا جرم آنها تغییر پیدا کرده است؟کدام یک جمع تر یا چگال تر شده است؟آیا با کاهش حجم چگالی افزایش یافته است؟

خوب به بحث خودمان بازگردیم،قبلا بیان کرده بودیم اگر بخواهیم یک جسم را بر روی آب شناور کنیم بهتر است حجم آن را افزایش دهیم تا نیروی شناوری وارد بر آن بیشتر از وزن جسم شده و جشم روی آب شناور بماند.

از این رو برای ساخت یک نفت کش یا یک ناو هواپیما بر ابتدا لازم است وزن دقیق آنها را محاسبه سپس بر اساس مقدار چگالی فولاد (آلیاژ آهن) حجم سازه را تخمین زد.

از این رو از آنجا که وزن مربوطه بسیار بالا می باشد لذا لازم است تا حد امکان این وسایل با حجم زیاد ساخته شوند گرچه با استفاده از جداره های خلاء در فضاهای مناسب هم می توان اندکی چگالی نهایی را کاهش داد.

با توجه به آنچه بیان شد:

- نیروی شناوری با جرم سیال جابجا شده برابر است.

- نیروی ارشمیدس از رابطه (A=ρVg) بدست می آید که در این رابطهA نیروی شناوری یا ارشمیدس، ρ چگالی سیال، V حجم شاره جابجا شده و g شتاب گرانشی می باشد.

- با توجه به شکل زیر می توان گفت در چه صورتی جسم شناور،غوطه ور یا ته نشین خواهد شد.

حال سوال این است: به نظر شما در سیاره ای که شتاب گرانشی 5 برابر زمین است،نیروی شناوری یک جسم قرار گرفته در یک سیال مشخص چه تغییری می کند؟

مبحث ارشمیدس را با چگونگی فوت این دانشمند بزرگ به پایان می رسانم.

زندگی ارشمیدس با آرامش کامل می‌گذشت، همچون زندگی هر ریاضیدان دیگری که تأمین کامل داشته باشد و بتواند همه ممکنات هوش و نبوغ خود را به مرحله اجرا درآورد. زمانی که رومیان در سال ۲۱۲ قبل از میلاد شهر سیراکوز را به تصرف خود در آوردند، سردار رومی مارسلوس دستور داد که هیچ یک از سپاهیانش حق اذیت و آزار و توهین و ضرب و جرح این دانشمند و متفکر مشهور و بزرگ را ندارند، با این وجود ارشمیدس قربانی غلبه رومیان بر شهر سیراکوز شد. او بوسیله یک سرباز مست رومی در ۲۷۸ قبل از میلاد به قتل رسید و این در حالی بود که در میدان بازار شهر در حال اندیشیدن به یک مسئله ریاضی بود، می‌گویند آخرین کلمات او این بود: دایره‌های مرا خراب نکن.

مصاحبه ي گاردين با جلاد عربستاني

گاردین- محمد سعد البشي، جلاد اجرای حکم عربستان هر روز تا ۷ نفر را گردن مي زند. «برام اهميتي نداره، ۲تا، ۴تا، يا ۱۰تا. تا زماني که اراده ي الهي رو جاري ميکنم مهم نيست چند نفر رو اعدام مي کنم.»
صراط - محمد سعد البشي، هر روز تا ۷ نفر را گردن مي زند. «برام اهميتي نداره، ۲تا، ۴تا، يا ۱۰تا. تا زماني که اراده ي الهي رو جاري ميکنم مهم نيست چند نفر رو اعدام مي کنم.»

البشي کارش را از يک زندان در طائف شروع کرد. آنجا کارش دست بند يا چشم بند زدن به زندانيان قبل از اعدام شدنشان بوده است. « اين پيش زمينه باعث شد ميل به جلاد شدن در من بوجود بياد. وقتي اين منصب خالي شد من درخواست پذيرش دادم و بلافاصله قبول شدم. »

اولين کارش را در سال ۱۹۹۸ در جده انجام داد. گناهکار، با دست و پاي بسته و چشم بند به چشم ايستاده بود. با يک ضربه ي شمشير سرشو قطع کردم. سرش چندين متر اون طرف تر پرتاب شد. عصبي بودم. آدم هاي زيادي داشتن تماشا ميکردن. هر چند اين اضطراب ناشي از نگاه کردن مردم ديگه از بين رفته. »

او مي گويد موقع کار آرامش دارد چون در حال انجام عمل الهي است. «خيلي ها که به عنوان شاهد، صحنه ي گردن زدن رو مي بينند غش مي کنند. من نمي دونم اگه دل ديدن اين صحنه ها رو ندارن براي چي ميان. چي؟ خودم؟ من خيلي راحت مي خوابم.»
 

آيا او فکر مي کند که مردم از او مي ترسند؟
«ما توي اين کشور، جامعه اي داريم که خوب مي فهمند قانون خدا يعني چي. هيچ کس از من نمي ترسد. من خويشاوندان و دوستان زيادي در مسجد دارم. من هم مثل بقيه يک زندگي عادي دارم. کارم هيچ مشکلي براي زندگي اجتماعي ام بوجود نياورده. »

قبل از هر اعدامي او نزد خانواده ي قرباني مي رود و از آنها مي خواهد قاتل را عفو کنند.  «من هميشه، تا آخرين دقيقه، اين اميد رو دارم و دعا مي کنم که خدا يک زندگي تازه به گناهکار ارزاني کند. هميشه اين اميدو زنده نگه مي دارم. »

البشي فاش نمي کند که به خاطر هر اعدام چقدر پول مي گيرد و مي گويد اين يک توافق محرمانه با حکومت است. ولي اصرار دارد بگويد انعامي که مي گيرد اهميتي ندارد. « افتخار من اين است که حکم خدا را اجرا مي کنم. »
به هر حال، او فاش مي کند که شمشيرش چيزي حدود ۲۰۰۰۰ريال سعودي (تقريبا ۳۳۰۰ يورو) مي ارزد. « اين شمشير هديه اي از طرف حکومته. من ازش مراقبت مي کنم و هر از گاهي تيزش مي کنم و اطمينان حاصل مي کنم که لکه هاي خون روش باقي نمونده باشه. اين شمشير خيلي تيز هست. مردم شگفت زده ميشن که با چه سرعتي سر رو از بدن جدا ميکنه. »
«همين که قربانيان وارد ميدان اعدام ميشن، خودشونو از قبل تسليم مرگ کردن. هر چند ممکنه هنوز اميدوار باشن که در آخرين دقيقه از طرف اوليا دم بخشيده بشن.  تنها گفتگويي که بين من و اعدامي ها صورت مي گيره اينه که من ازشون مي خوام شهادتين رو بخونن. با قرائت شهادتين، فکر و دل اونا مشغول ميشه. وقتي زندانيان به وسط ميدان اعدام ميرسند توانشونو از دست ميدن. بعدش من حکم اعدامو مي خونم و در يک چشم به هم زدن گردن زنداني رو مي زنم. »

بي شک او تعدادي از زنان را هم اعدام کرده است. « علي رغم اينکه من از خشونت عليه زنان بيزارم ولي وقتي پاي حکم الهي در ميون باشه، حتما اونو انجام خواهد داد. »
تفاوت زيادي بين اعدام زنان و مردان وجود ندارد جز اين که زنان بايد موقع اعدام حجاب داشته باشند و به جز البشي کسي اجازه ندارد به آنها نزديک شود. براي اعدام کردن زن ها او مي تواند از اسلحه هم استفاده کند. « بستگي به اين داره که خود اونا کدوم رو انتخاب کنن. بعضي وقتا مي خوان من از شمشير استفاده کنم و بعضي وقتا هم از اسلحه. ولي بيشتر وقت ها اعدام شدن با شمشير رو ترجيح ميدن. »

به عنوان يک جلاد باتجربه، البشي ۴۲ ساله،‌ وظيفه ي تربيت جانشين را هم عهده دار شده. با افتخار مي گويد:
« من پسر ۲۲ ساله ام، المساعد‌ رو، با موفقيت به عنوان يک جلاد آموزش دادم و او براي اين کار تاييد و انتخاب شد.»
آموزش ها روي نکاتي مثل اين که چطور شمشير را در دست بگيرد و به کجا ضربه بزند، متمرکز شده بود و البته بيش از اين ها، شامل مشاهده ي عملي اعدام براي کارآموز بود.
کار يک جلاد همه اش کشتن نيست. بعضي وقت ها مي تواند قطع عضو هم باشد. «براي قطع عضو، به جاي شمشير از يک چاقوي تيز مخصوص استفاده مي کنم. وقتي مي خوام دست رو قطع کنم از مفصل قطع مي کنم. ولي در مورد پا، اوليا امر برام مشخص مي کنن که از کجا قطع کنم و من هم تبعيت مي کنم.»

البشي خودش را مردي خانواده دوست توصيف مي کند. وقتي ازدواج کرد که جلاد شده بود و همسرش اعتراضي به شغلش نداشت. «اون فقط از من خواست که با دقت فکر کنم.»
« فکر نمي کنم همسرم از من بترسه. من با عشق و مهرباني با خانوادم رفتار مي کنم. وقتي از اعدام برمي گردم اونا از من نمي ترسند. بعضي وقتا حتي در تميز کردن شمشيرم به من کمک مي کنند.»

پدر هفت فرزند، پدربزرگ هم شده. «دخترم، پسري به اسم حزه داره که مايه ي فخر و شادي من هست. » ادامه مي دهد:
«بعد از اون، پسرام هستن. بزرگترينشون سعد هست. و البته مساعد، کسي که جلاد بعدي خواهدبود.»

نوروز در کشورهای مختلف


ادامه نوشته