گاردین- محمد سعد البشي، جلاد اجرای حکم عربستان هر روز تا ۷ نفر را گردن مي زند. «برام اهميتي نداره، ۲تا، ۴تا، يا ۱۰تا. تا زماني که اراده ي الهي رو جاري ميکنم مهم نيست چند نفر رو اعدام مي کنم.»
صراط - محمد سعد البشي، هر روز تا ۷ نفر را گردن مي زند. «برام اهميتي نداره، ۲تا، ۴تا، يا ۱۰تا. تا زماني که اراده ي الهي رو جاري ميکنم مهم نيست چند نفر رو اعدام مي کنم.»

البشي کارش را از يک زندان در طائف شروع کرد. آنجا کارش دست بند يا چشم بند زدن به زندانيان قبل از اعدام شدنشان بوده است. « اين پيش زمينه باعث شد ميل به جلاد شدن در من بوجود بياد. وقتي اين منصب خالي شد من درخواست پذيرش دادم و بلافاصله قبول شدم. »

اولين کارش را در سال ۱۹۹۸ در جده انجام داد. گناهکار، با دست و پاي بسته و چشم بند به چشم ايستاده بود. با يک ضربه ي شمشير سرشو قطع کردم. سرش چندين متر اون طرف تر پرتاب شد. عصبي بودم. آدم هاي زيادي داشتن تماشا ميکردن. هر چند اين اضطراب ناشي از نگاه کردن مردم ديگه از بين رفته. »

او مي گويد موقع کار آرامش دارد چون در حال انجام عمل الهي است. «خيلي ها که به عنوان شاهد، صحنه ي گردن زدن رو مي بينند غش مي کنند. من نمي دونم اگه دل ديدن اين صحنه ها رو ندارن براي چي ميان. چي؟ خودم؟ من خيلي راحت مي خوابم.»
 

آيا او فکر مي کند که مردم از او مي ترسند؟
«ما توي اين کشور، جامعه اي داريم که خوب مي فهمند قانون خدا يعني چي. هيچ کس از من نمي ترسد. من خويشاوندان و دوستان زيادي در مسجد دارم. من هم مثل بقيه يک زندگي عادي دارم. کارم هيچ مشکلي براي زندگي اجتماعي ام بوجود نياورده. »

قبل از هر اعدامي او نزد خانواده ي قرباني مي رود و از آنها مي خواهد قاتل را عفو کنند.  «من هميشه، تا آخرين دقيقه، اين اميد رو دارم و دعا مي کنم که خدا يک زندگي تازه به گناهکار ارزاني کند. هميشه اين اميدو زنده نگه مي دارم. »

البشي فاش نمي کند که به خاطر هر اعدام چقدر پول مي گيرد و مي گويد اين يک توافق محرمانه با حکومت است. ولي اصرار دارد بگويد انعامي که مي گيرد اهميتي ندارد. « افتخار من اين است که حکم خدا را اجرا مي کنم. »
به هر حال، او فاش مي کند که شمشيرش چيزي حدود ۲۰۰۰۰ريال سعودي (تقريبا ۳۳۰۰ يورو) مي ارزد. « اين شمشير هديه اي از طرف حکومته. من ازش مراقبت مي کنم و هر از گاهي تيزش مي کنم و اطمينان حاصل مي کنم که لکه هاي خون روش باقي نمونده باشه. اين شمشير خيلي تيز هست. مردم شگفت زده ميشن که با چه سرعتي سر رو از بدن جدا ميکنه. »
«همين که قربانيان وارد ميدان اعدام ميشن، خودشونو از قبل تسليم مرگ کردن. هر چند ممکنه هنوز اميدوار باشن که در آخرين دقيقه از طرف اوليا دم بخشيده بشن.  تنها گفتگويي که بين من و اعدامي ها صورت مي گيره اينه که من ازشون مي خوام شهادتين رو بخونن. با قرائت شهادتين، فکر و دل اونا مشغول ميشه. وقتي زندانيان به وسط ميدان اعدام ميرسند توانشونو از دست ميدن. بعدش من حکم اعدامو مي خونم و در يک چشم به هم زدن گردن زنداني رو مي زنم. »

بي شک او تعدادي از زنان را هم اعدام کرده است. « علي رغم اينکه من از خشونت عليه زنان بيزارم ولي وقتي پاي حکم الهي در ميون باشه، حتما اونو انجام خواهد داد. »
تفاوت زيادي بين اعدام زنان و مردان وجود ندارد جز اين که زنان بايد موقع اعدام حجاب داشته باشند و به جز البشي کسي اجازه ندارد به آنها نزديک شود. براي اعدام کردن زن ها او مي تواند از اسلحه هم استفاده کند. « بستگي به اين داره که خود اونا کدوم رو انتخاب کنن. بعضي وقتا مي خوان من از شمشير استفاده کنم و بعضي وقتا هم از اسلحه. ولي بيشتر وقت ها اعدام شدن با شمشير رو ترجيح ميدن. »

به عنوان يک جلاد باتجربه، البشي ۴۲ ساله،‌ وظيفه ي تربيت جانشين را هم عهده دار شده. با افتخار مي گويد:
« من پسر ۲۲ ساله ام، المساعد‌ رو، با موفقيت به عنوان يک جلاد آموزش دادم و او براي اين کار تاييد و انتخاب شد.»
آموزش ها روي نکاتي مثل اين که چطور شمشير را در دست بگيرد و به کجا ضربه بزند، متمرکز شده بود و البته بيش از اين ها، شامل مشاهده ي عملي اعدام براي کارآموز بود.
کار يک جلاد همه اش کشتن نيست. بعضي وقت ها مي تواند قطع عضو هم باشد. «براي قطع عضو، به جاي شمشير از يک چاقوي تيز مخصوص استفاده مي کنم. وقتي مي خوام دست رو قطع کنم از مفصل قطع مي کنم. ولي در مورد پا، اوليا امر برام مشخص مي کنن که از کجا قطع کنم و من هم تبعيت مي کنم.»

البشي خودش را مردي خانواده دوست توصيف مي کند. وقتي ازدواج کرد که جلاد شده بود و همسرش اعتراضي به شغلش نداشت. «اون فقط از من خواست که با دقت فکر کنم.»
« فکر نمي کنم همسرم از من بترسه. من با عشق و مهرباني با خانوادم رفتار مي کنم. وقتي از اعدام برمي گردم اونا از من نمي ترسند. بعضي وقتا حتي در تميز کردن شمشيرم به من کمک مي کنند.»

پدر هفت فرزند، پدربزرگ هم شده. «دخترم، پسري به اسم حزه داره که مايه ي فخر و شادي من هست. » ادامه مي دهد:
«بعد از اون، پسرام هستن. بزرگترينشون سعد هست. و البته مساعد، کسي که جلاد بعدي خواهدبود.»