3- اعراب حجاز
عرب اصيل شبه جزيره كه قرنها بواسطه وجود خانه خدا (كعبه) در ميان
آنها، محترمترين مردم به شمار مىرفتند، در قسمتشمال و غرب جزيره به سر مىبردند.
شهرهاى حجاز هنگام ظهور اسلام مكه و مدينه و طائف بود. در كنار درياى سرخ و سى و دو
فرسخى شهر مدينه هم «ينبع» قرار داشت، كه خود بندرى بوده است، و رابط ميان حجاز و
آفريقا به شمار مىرفت.
قريش نجيبترين مردم حجاز بودند كه در شهر مكه سكونت داشتند. نجابت و
احترامى كه قريش در ميان ساير قبايل مختلف عرب كسب كرده بودند، به خاطر «كعبه»
خانه خدا و يادگار حضرت ابراهيم و اسماعيل بود كه قريش خود از اولاد حضرت اسماعيل
به شمار مىرفتند. به طورى كه عموم قبايل عرب در يمن و حجاز و نجد و ديگر نقاط كعبه
و شهر مكه را محترم شمرده و آن مكان مقدس را رمز اعتبار خود مىدانستند.
هر ساله اعراب از باديهها و شهرها در ماه رجب و ذى حجه براى زيارت
كعبه و انجام مراسم، و زيارت بتهاى مشهور خود به مكه و منا مىآمدند. از ميان عرب
عدنانى و قريش قبائلى كه شهرت داشتند عبارت بودند از: بنى هاشم، بنى اميه، بنى
مخزوم، بنى اسد، بنى نوفل، بنى جمح، بنى عدى، بنى سهم، بنى عبدالدار، بنى زهره، و
غيره.
و از اينان نيز تيرههائى به وجود آمدند كه در تاريخ اسلام از ايشان
ياد مىشود.
از اين قبائل چهار قبيله بيش از بقيه شهرت داشتند، و محل اعتبار و
مورد توجه بودند: بنى هاشم، بنى اميه، بنى مخزوم، بنى عبدالدار. هنگام بالا گرفتن
كار پيغمبر (صلى الله عليه و آله) در مكه و مدينه، بزرگ بنى هاشم پيغمبر اسلام، و
بزرگ بنى اميه ابوسفيان، و بزرگ بنى مخزوم ابوالحكم بود كه بعدها بواسطه خودسرى و
جهالتش در مقابل اسلام و پيغمبر (صلى الله عليه و آله) «ابوجهل» خوانده شد.
مردم قريش طى سفرهاى بازرگانى خود در شام و فلسطين با نصارا، و در
حيره (عراق) با ايرانيان و در يمن با يهوديان حميرى آشنا شدند، و از مجموع اين
برخوردها به ميزان زيادى از طرز تفكر و آداب و رسوم آنها آگاهى يافتند، بدون اينكه
راه و روش و آداب و رسوم خود را از دست بدهند، يا تحت تاثير آنها قرار گيرند.
كار قريش در مكه و طائف تجارت، و اعراب باديه شترچرانى و جنگ و گريز
و قتل و غارت بود. قرآن مجيد از اين دو وضع قريش و اعراب باديه در موارد مختلف سخن
گفته و اوضاع و احوال و طرز زندگى و روحيات و صفات آنها را بازگو مىكند و ما طى
سخنان آينده از آنها ياد خواهيم كرد.