حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه
جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس (پژوهشی تاریخی ـ حقوقی)
مؤلف: دکتر نقی طبرسا
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
پس
از بازگشت حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسى، تنب بزرگ و تنب کوچک در
خلیج فارس در 9 آذر 1350 /30 نوامبر 1971، مالکیت و حاکمیت آنها به صورت
پیوسته و مداوم در اختیار ایران بوده است. این جزایر در فاصله میان سالهاى
1282 تا 1350ش/ 1903 تا 1971م. از سوى بریتانیا اشغال و در اختیار
امارتهاى شارجه و رأسالخیمه که تحتالحمایه رسمى بریتانیا بودند، قرار
گرفتند. اشغال این جزایر از سوى بریتانیا با توسل به برخى قواعد و اصول
حقوق بینالملل، بهویژه اصل حقوقى «سرزمین بىصاحب و رها شده» صورت گرفت.
این در حالى بود که این جزایر پیوسته زیر حاکمیت ایران بوده و هیچگاه
بىصاحب و متروکه نبودهاند.
بازگشت حاکمیت ایران بر جزایر در قالب راهکار ویژهاى انجام شد؛ بدین صورت که پیامد مذاکرات سهساله ایران با بریتانیا، انعقاد یادداشت تفاهم 1971 پیرامون جزیره ابوموسى بود و نیروهاى ایرانى با استقبال نماینده حاکم شارجه به این جزیره وارد و در مناطق از پیش تعیین شده، مستقر شدند.
مسئله جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک ـ که امارت رأسالخیمه مدعى آنها بود ـ به دلایلى همچون تعلق تاریخى این جزایر به ایران و شناسایى این پیشینه از سوى انگلیس، حلوفصل شد. این تغییر و تحول دو روز پیش از صدور اعلامیه رسمى استقلال دولت امارات عربى متحده در 2 دسامبر 1971 / 11 آذر 1350 بهوقوع پیوست. شوراى امنیت سازمان ملل متحد در جلسه 9 دسامبر 1971 / 18 آذر 1350، که به درخواست برخى کشورهاى عربى براى رسیدگى به موضوع تشکیل شد و تحلیل موضوع را به آینده موکول کرد، اما این مسئله بار دیگر در شوراى امنیت بررسى نشد؛ این بدین معنا بود که موضوع از سوى طرفین براى یک دوره طولانى مسکوت مىماند و پایانیافته تلقى مىشود.
در پى آغاز جنگ عراق علیه ایران و تحریک مقامهاى عراقى، بهویژه صدام حسین، کودتاى نافرجام شارجه و تمایل حکومت ابوظبى براى تسلط بر امارتهاى دیگر، تحولات مربوط به اشغال کویت از سوى عراق و در پى آن، جنگ متحدان علیه عراق و حضور گسترده نیروهاى بیگانه در خلیج فارس، دولت امارات عربى متحده پس از ماجراى کشتى خاطر در تاریخ 31 مرداد 1371، جنگ سیاسى و تبلیغاتى گستردهاى را علیه ایران در سطح منطقهاى و بینالمللى آغاز کرد و از آن زمان تاکنون ادعاى یادشده نهتنها فروکش نکرده، بلکه در مقاطعى، مشکلات جدى در مناسبات میان ایران با کشورهاى منطقه و حتى فرامنطقهاى ایجاد کرده است.
اگرچه برخى اهالى عربزبان و وابستگان آنها در همان محدوده مورد توافق یادداشت تفاهم 1971 در جزیره ابوموسى حضور دارند و تابع حکومت شارجه به شمار مىروند، شرط ایران براى پذیرش یادداشت تفاهم 1971، حفظ امنیت جزیره و ماندگارى نیروهاى ایرانى مستقر در آن بوده است که در همان زمان از سوى انگلیس پذیرفته شد و به حاکم شارجه ابلاغ گردید؛ بنابراین حفظ و حراست امنیت این جزیره در سى و اندى سال گذشته به طور کامل برعهده دولت ایران بوده است و حاکمیت ایران در این جزیره اعمال شده است. افزون بر این در طول مدت یادشده، دولت ایران همواره به صورت دائم بر دو جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک بهگونهاى مؤثر اعمال حاکمیت کرده است.
بازگشت حاکمیت ایران بر جزایر در قالب راهکار ویژهاى انجام شد؛ بدین صورت که پیامد مذاکرات سهساله ایران با بریتانیا، انعقاد یادداشت تفاهم 1971 پیرامون جزیره ابوموسى بود و نیروهاى ایرانى با استقبال نماینده حاکم شارجه به این جزیره وارد و در مناطق از پیش تعیین شده، مستقر شدند.
مسئله جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک ـ که امارت رأسالخیمه مدعى آنها بود ـ به دلایلى همچون تعلق تاریخى این جزایر به ایران و شناسایى این پیشینه از سوى انگلیس، حلوفصل شد. این تغییر و تحول دو روز پیش از صدور اعلامیه رسمى استقلال دولت امارات عربى متحده در 2 دسامبر 1971 / 11 آذر 1350 بهوقوع پیوست. شوراى امنیت سازمان ملل متحد در جلسه 9 دسامبر 1971 / 18 آذر 1350، که به درخواست برخى کشورهاى عربى براى رسیدگى به موضوع تشکیل شد و تحلیل موضوع را به آینده موکول کرد، اما این مسئله بار دیگر در شوراى امنیت بررسى نشد؛ این بدین معنا بود که موضوع از سوى طرفین براى یک دوره طولانى مسکوت مىماند و پایانیافته تلقى مىشود.
در پى آغاز جنگ عراق علیه ایران و تحریک مقامهاى عراقى، بهویژه صدام حسین، کودتاى نافرجام شارجه و تمایل حکومت ابوظبى براى تسلط بر امارتهاى دیگر، تحولات مربوط به اشغال کویت از سوى عراق و در پى آن، جنگ متحدان علیه عراق و حضور گسترده نیروهاى بیگانه در خلیج فارس، دولت امارات عربى متحده پس از ماجراى کشتى خاطر در تاریخ 31 مرداد 1371، جنگ سیاسى و تبلیغاتى گستردهاى را علیه ایران در سطح منطقهاى و بینالمللى آغاز کرد و از آن زمان تاکنون ادعاى یادشده نهتنها فروکش نکرده، بلکه در مقاطعى، مشکلات جدى در مناسبات میان ایران با کشورهاى منطقه و حتى فرامنطقهاى ایجاد کرده است.
اگرچه برخى اهالى عربزبان و وابستگان آنها در همان محدوده مورد توافق یادداشت تفاهم 1971 در جزیره ابوموسى حضور دارند و تابع حکومت شارجه به شمار مىروند، شرط ایران براى پذیرش یادداشت تفاهم 1971، حفظ امنیت جزیره و ماندگارى نیروهاى ایرانى مستقر در آن بوده است که در همان زمان از سوى انگلیس پذیرفته شد و به حاکم شارجه ابلاغ گردید؛ بنابراین حفظ و حراست امنیت این جزیره در سى و اندى سال گذشته به طور کامل برعهده دولت ایران بوده است و حاکمیت ایران در این جزیره اعمال شده است. افزون بر این در طول مدت یادشده، دولت ایران همواره به صورت دائم بر دو جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک بهگونهاى مؤثر اعمال حاکمیت کرده است.
به هر حال دولت امارات عربى متحده، ادعاى خود را درباره مالکیت جزایر ابوموسى، تنب کوچک و تنب بزرگ ـ که بخشى مهم و راهبردى از تمامیت ارضى و حاکمیت ایران در خلیج فارس تلقى مى گردد ـ در سطح منطقهاى و بینالمللى پیگیرى کرده است، به طورى که این امر در برخى دورههاى زمانى امنیت و منافع ملى ایران را در خلیج فارس، به چالش کشیده و دستگاه سیاست خارجى ایران را در آوردگاهى مهم قرار داده است.
جزایر ابوموسى، تنب کوچک و تنب بزرگ بخشى جدایىناپذیر از حاکمیت و تمامیت ارضى ایران تلقى مىشود و نباید مورد خدشه قرار گیرد. استمرار پیگیرى ادعاى امارات و حمایت ضمنى و آشکار قدرتهاى منطقهاى و فرامنطقهاى از ادعاى این کشور، بهمنزله مداخله در امور داخلى ایران تلقى مىگردد و این موضوع براى سیاست خارجى ایران مهم و حیاتى به شمار مىرود. مقامهاى دولت مرکزى امارات نیز در سالهاى اخیر از این قضیه به عنوان موضوعى ملى و راهبردى براى حفظ وحدت امارتهاى هفتگانه و ابزارى براى تداوم حاکمیت ابوظبى سود جستهاند؛ بهویژه آنکه ابوظبى به دلیل برخوردارى از درآمدهاى سرشار نفت و هزینه کردن آن در این جهت کوشیده است، از حمایت کشورهاى دیگر بهرهمند شود.
در بررسیهاى نخستین درباره موضوع، مشخص شد، که آثار و نوشتههاى موجود پژوهشگران ایرانى در سطح محافل دانشگاهى، چاپ کتاب و مقاله در مقایسه با آنچه با هدایت و نظارت دولت امارات، درباره موضوع تهیه و ارائه شده، اندک است. در چند سال اخیر، بیش از هزار عنوان کتاب و مقاله به سفارش دولت امارات به زبانهاى عربى و انگلیسى تهیه و به چاپ رسیدهاند که در همه آنها بر حق امارات درباره جزایر نامبرده تأکید شده و از «اعاده حاکمیت» ایران در سال 1350 و استمرار حاکمیت آن بر این جزایر در نزدیکه به چهل سال اخیر به عنوان «اشغال» و از ایران به عنوان کشور «اشغالگر» یاد شده است.
البته در برابر چنین اقداماتى، برخى پژوهشگران و اساتید ایرانى از جمله آقایان دکتر جمشید ممتاز، دکتر داود هرمیداس باوند، دکتر محمدعلى موحد و دکتر گیو میرفندرسکى، کتابها و مقالههاى ارزشمندى منتشر نمودهاند که در آنها اگرچه بیشتر بر جنبههاى تاریخى و حقوقى حقانیت ایران در این جزایر اشاره شده، به موضوع حاکمیت ایران و تحولات سالهاى اخیر، کمتر پرداختهاند و گاه تنها اشارهاى کردهاند.
نگارنده درصدد است با استفاده از اسناد و مدارک معتبر حقوقى و سیاسى به دو پرسش زیر پاسخ دهد:
1. با توجه به مصادیق و مؤلفههاى حاکمیت، دلایل سیاسى و مستندهاى حقوقى ایران براى حاکمیت بر جزایر ابوموسى، تنب کوچک و تنب بزرگ چیست؟
2. مستندهاى ادعاى امارات کداماند؟
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۱ ساعت ۸:۴۶ ب.ظ توسط فروشنده عقرب
|