نبرد شاپور سوم معروف به ذوالاکتاف با اعراب
نبرد شاپور سوم معروف به ذوالاکتاف با اعراب
شاپور دوم که ملقب بود به شانه سنب ( ذوالاکتاف ) پس از جلوس بر تخت
شاهنشاهي ايران تصميم گرفت به هجوم هاي اعراب و ويراني ها آنان پايان دهد .
قبايل عرب در نواحي فرات غربي و جنوبي روستاهاي بسياري را ويران کرده
بودند و آنجا را مبدل به چراگاه شتران خود نموده بودند و رونق کشاورزي و
تمدن را از منطقه دور کرده بودند . از طرف ديگر عرب ها چندين بار در نبرد
با روميان به کمک روميان شتافته بودند و با آنان عليه پادشاه ايران متحد
شده بودند . اين در حالي بود که صدها سال شاهنشاهان ايران مناطق عرب نشين
را جزوي از ايران ميدانستند و حق و حقوق آنان را محترم مي شمردند و حتي به
گفته طبري پادشاه ايران چنيدن بار اعراب را از آمدن قحطي نجات دادند و به
کمک آنان شتافته بودند . شاهان گذشته اکثر با مدارا و هشدار دادن و سرکوب
جزئي آنان با افراد متحجر عرب مقابله ميکردند . ليکن با همه اين موارد
شاپور تنها راه در گرفتن زهره چشم و ترساندن آنان ديد و با اين ديد که بايد
درسي به آنان بدهيم که براي ابد جرات نکنند بر عليه ما شورش کنند با آنان
وارد نبرد شد . عربها ذاتا جيزي براي از دست دادن نداشتن و تنها راه نجات
خودشان را نزديک شدن به شهرهاي سبز و آباد ايران ميدانستند و هيچ بيمي از
کشته شدن نداشتند . بنابراين قبل از نبرد - شاپور فرمان اخراج عربهاي وحشي و
مخرب را صادر نمود ولي آنان به مبارزه پرداختند و شاپور شيوخ عرب را
دستگير کرد و براي درس عربت دادن به آنان از کتف آنان طنابي عبور داد . سپس
لاشه هاي آنان را بر سر جاده هاي کاروانرو عرب آويخت تا همگان مشاهده کنند
. اين لقب ذوالاکتاف که معنيش صاحب شانه ها مي باشد از آنجا به وي داده شد
. سپس قبايل بني بکر و بني تغلب را که با تشويق روميان وارد منطقه فرات
شده بودند را از آنجا بيرون نمود و آنان را راهي بيابانهاي شمال عربستان
کرد . سپس تکشيل دولت مستقلي در جنوب فرات و شرق عربستان در مرکز حيره که
از شهرهاي مهم آن روزگار بود داد و فرماندار آنجا را که لقب مرزبان داشت را
بر آنجا مستقر کرد تا با کوچترين تجاوز عربها به خاک پادشاهي ايران مقابله
کنند . طبري مي نويسد در نبردي سخت ميان ايرانيان و روميان هزاران عرب بر
عليه ايران شمشير زدند که اين امر ناخشنودي ايران را دربرگرفت .